محمد متینمحمد متین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

پسر گلم محمد متین

زبون

این کارو نمایشی انجام میده                                                                                    میزنه پشت گردنش زبونش در میاد گوش سمت راستشو میگیره زبونش میره سمت راست گوش سمت چپش و میگیره زبونش میره همون سمت دماغشو میگیره زبونش میاد وسط ...
12 مرداد 1392

سه ماهگی

این لباس عیدت بود بیست روز قبل از عید برات خریدم چون تپل شدی تا عید اندازت نبود   متین جان نوروز 90 سه ماهه بودی همون موقع اولین مسافرتت رفتیم اصفهان نزدیکای اصفهان دل درد گرفتی گریه میکردی موقع برگشتم ناارومی میکردی چون همش داخل ماشین بودیم خسته شده بودی وقتی می ایستادیم و پیادت میکردیم اروم میشدی تا زمانی که رسیدیم چند بار وایستادیم تا بالاخره خواب رفتی ...
12 مرداد 1392

عکسهایی از متین

                                          شبهای رمضان متین همش میگه بریم پارک عاشقه قطاره و به پارک بادی هم میگه بپربپر اینم همون قطار الانم که عکسشو دید گفت وای رفتم قطار این دنیا دختر خاله متین   اینجا خونه مامانا داری سبزی پاک میکنی توت خورده بودی این خونه یاسمن   اینم ناز کردنت تسبیح میگیری دست و میچرخونی بهت میگیم چشمات ببند بعد این شکلی میشی  ...
12 مرداد 1392

کارتونهای مورد علاقه متین

متین از یک سال و هشت ماهگی به کارتون علاقه نشون داد داستان اسباب بازی ها اولین کارتون مورد علاقه متین داستان اسباب بازی ها فقط همین نگاه میکرد هیچ کارتون دیگه ای قبول نداشت   پاندای کونگ فو کار یه روز رفتیم خونه دایی کارتون اسباب بازی ها خواست CDکارتون نبود براش پاندای کونگ فو کارگداشتن دومین کارتون مورد علاقه متین شد پاندای کونگ فو کار   ماشین ها راز بالها(تینکربل) دنیا (دخترخاله متین)این کارتون اورد با هم نگاه کردیم شد سومین کارتون مورد علاقه متین متین هر وقت میخواد براش بذاریم میگه کارتون مثل دنیا میخوام پیشنهاد میکنم حتما نگاه کنین راه مدرسه بعد از اینم امیرحسین(پسر دا...
11 مرداد 1392

تولد متین جان

  دفترچه خاطرات قلبم را که خالی از عشق ویکرنگی بود سرشار از عشق و محبت کردی,نازنینم,زیباترینم حضور گرم و همیشگی ات راهزاران هزار بار سپاس میگویم   پسرم زردیت بالا بود مجبور شدیم سه بار بزاریمت زیر نور به دفعات زیاد هم ازت خون گرفتن برا ازمایش   اینم عکس اولین حمام که رفتی اینجا چهل روزه هستی همون روز بابا محمود و مامان زری از کربلا اومدن ...
9 مرداد 1392

نماز خوندن متین

                                     در روز چند بار مهر میاره نماز میخونه               وقتی هم تموم میشه بهش میگم قبول باشه میگه قبول حق ...
8 مرداد 1392