تولد متین جان
دفترچه خاطرات قلبم را که خالی از عشق ویکرنگی بود سرشار از عشق و محبت کردی,نازنینم,زیباترینم حضور گرم و همیشگی ات راهزاران هزار بار سپاس میگویم پسرم زردیت بالا بود مجبور شدیم سه بار بزاریمت زیر نور به دفعات زیاد هم ازت خون گرفتن برا ازمایش اینم عکس اولین حمام که رفتی اینجا چهل روزه هستی همون روز بابا محمود و مامان زری از کربلا اومدن ...
نویسنده :
مامان
15:12