محمد متینمحمد متین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

پسر گلم محمد متین

جشن تولد 3 سالگی

متین جان به چند دلیل تولدت با چند روز تاخیر گرفتیم ی ک ت و ل د خ و د م و ن ی   قبل از اینکه مهمونا بیان اینجا منتظری بابا کیک تولدت بیاره   اینم از کیک تولدت شروع تولد اینم از کادوهای تولد دستشون درد نکنه این از طرف دایی میثم و زن دایی این از طرف دایی مهرداد و زن دایی و امیر حسین این به اضافه یک پلاستیک خوراکی از طرف مامانا این از طرف دایی مجید این از طرف بابایی (عکسها هم سورپرایز بابایی) اینم از طرف خودم خیلی ناقابل عزیزم چند پیش رفتیم خونه دوستت یگانه 20000 مامان یگانه بهت هدیه داد اینجا...
14 دی 1392

خلاقیت

هر وقت مداد رنگی وباتری و... میاد دستش باهاش یه چیزی درست میکنه  هر دفعه هم مدل جدید درست میکنه بعدش میگه مامان خوشگله اومد گفت مامان ماشین عروس دیروز داشتم سبزی تمیز میکردم رفت چند تا کارد اورد وقتی نگاه کردم با صحنه پایین روبرو شدم ...
9 دی 1392

هدیه تولد

   این هدیه زیبا از طرف دوست وبلاگیمون مامان بردیا جون تقدیم به بردیا جون و مامانش ...
9 دی 1392

چند روز مانده به تولد

پسر گلم کمتر از سه روز دیگه به تولدت باقی نمونده سه سال پیش این روزها رو لحظه شماری میکردیم برای به دنیا امدنت چه زود میگذرد اصلا باورم نمیشود که سه سال از اون روز گذشته. متین جان دفترچه ی خاطرات قلبمان را که خالی از عشق و یکرنگی بودسرشار از عشق و محبت کردی  ، نازنیم ، زیباترینم حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گوییم.   ...
1 دی 1392

هندونه

دیشب همش بهانه میگرفت میگفت هندونه میخوام به باباش گفتم هندونه ای که پوستش خط دار نیست بگیر متین هم تا حالا همش هندونه خط دار دیده بود وقتی باباش هندونه گرفت متین گفت این هندونه نیست خربزه هست هر چی بهش گفتیم هندونست قبول نکرد تا موقعی که اومدیم خونه و قاچ کردیم.   ...
29 آذر 1392

بدون عنوان

    آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !! ولی آیا تابحال شمرده ای ؟ برای شروع بگذار از جایی دیگر شروع کنیم، اول از همه بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی و بعد بشمار، تعداد لبخند هایی که بر لب مردمان نشاندی و سپس بشمار ، تعداد اشک هایی که بخاطر همدلی از سر شوق و غم ریختی ، وسرآخربشمارتعداد دستهای نیازمندانی که گرفتی و تعداد قدمهایی که درکارخیربرداشتی ، و همه اینها را که بشماری ، تعداد لبخندهای " آن یگانه " بدست می آید. و تمام . جوجه هایت شمرده شد ... ...
29 آذر 1392

یلدا

هندوانه رویاهایتان شیرین. انار موفقیتهاتان پردانه . پسته خاطراتتان خندان . قصه زندگیتان خوش وعمرتان چون یلدا بلندباد یلدایتان پیشاپیش مبارک ...
27 آذر 1392

خواندن شعر و صلوات

دستمال من دستمال من زیر درخت البالو. گم شده سوار داری نه نه(سواد) بی سواری نه نه پس تو دوست من داری   صلوات الله محمد وآل محمد وعجل محمد دیشب بهش گفتم صلوات بفرست همراه هم فرستادیم من وعجل فرجهم نگفتم دیدم خودش گفت وعجل محمد بهش گفتم و عجل فرجهم گفت نه من محمد خیلی دوست دارم ...
27 آذر 1392

متین و دوستش ارمین

  چند شب پیش رفت اصلاح ارایشگر براش تیفوسی زده بود اینم ارمین پسر همسایمون پنج سالشه به متین گفتم بشین کنار ارمین تا ازتون عکس بگیرم متین هم دست انداخت دور گردنش ...
24 آذر 1392

نقاشی متین

  اینو کشیدو گفت مامان اسکوتر کشیدم اینم گفت دوچرخه اعداد یک تا ده هم یاد گرفته ...
24 آذر 1392