محمد متینمحمد متین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

پسر گلم محمد متین

عکسهای مسافرت متین

 متین جان اینم از عکسها و خاطرات اولین سفرت به مشهد و شمال   یه روز خاله زنگ زد و گفت بیاین با هم بریم مشهد ماهم قبول کردیم قرارشد ما با ماشین و خاله و دنیا و عمو مهدی با هواپیما بیان(خاله بندرعباس زندگی میکنه) تاریخ حرکتمون 92/5/16ساعت 2بعدازظهر  از خونه که اومدیم بیرون اول یه سر رفتیم خونه مامانا (مامان خودم)بعدشم تا راه افتادیم خواب رفتی وقتی بیدار شدی تا زمانی که رسیدیم مشهد همش میگفتی داریم میریم خونه مامانا یا همش غر میزدی میگفتی بریم خونه مامانا شب اول یزد خوابیدیم اینجا هم نزدیکای مشهدیم ساعت 9شب رسیدیم مشهد ,خاله اینا هم ساعت یک شب  اینجا هم مهمانسرای کشتیرانی که ع...
30 مرداد 1392

مسافرت

سلام میدونین چرا دو هفته وبم فعال نبود اخه برای اولین بار رفته بودم مشهد امشب برگشتیم عکسامو مامانم سر فرصت براتون میذاره   ...
28 مرداد 1392

باران رحمت الهی

  صدای دل انگیز نم نم باران باز هم به گوش می آید و دوباره آرامش میدهد وجود مرا چه اندازه آسمان زیباست هنگام باریدن باران دستهای من به سمت خداست هنگام باریدن باران نگاه من آن بالاست هنگام باریدن باران قطره،قطره رحمت و لطف خدا بر ما گشودست و می بارد هنگام باریدن باران دیشب بارون قشنگ و به موقع ای اومد هوا خیلی گرم شده بود دیگه کولرها جوابگو گرما نبود الان  هوا عالی شده  خدا کنه دیگه هوا به اون شدت گرم نشه از خدا به خاطر باران تابستانه اش                   ممنونیم        ...
15 مرداد 1392

نقاشی متین

                                                                                        دیشب رفتیم خونه مامانا (مامان خودم) گفتی میخوام عکس مامانا بکشم طبق معمول خودکار برداشتی ,دایی برات برگ A4 اورد یه نگاه به ماما...
14 مرداد 1392

ختنه سوران متین

30اردیبهشت92 پسرم ختنه شد الهی براش بمیرم خیلی اذیت شد از لحظه ای که بردیمش داخل اتاق گریه کرد تا زمانی که ختنش تموم شدالبته من اونجا نموندم از مطب اومدم بیرون وقتی تموم شد رفتم داخل بس گریه کرده بود صداش گرفته بود خوابش برد 9روز بعدشم براش جشن گرفتیم   این عکس ساعت 5 زمانیه که داشتیم میرفتیم مطب دکتر(به قول داییش به سمت مرد شدن)   بعد از ختنه اومدیم خونه یه کم خونریزی کرد رفتیم بیمارستان خدا را شکر مشکلی نداشت البته توی بیمارستان خیلی معطل شدیم این عکسم توی بیمارستان ازش گرفتیم   اینم چند روز بعده     اینم کارت دعوت مراسم ختنه سوران متین     شب مراسمت ...
14 مرداد 1392

کار با رایانه

پسر گلم کار با رایانه یاد گرفته خودش میتونه روشن کنه زمانیم که روشن میشه میگه برام کارتون بذارین ,نصف صفحه برا متین کارتون نشون میده نصف صفحه هم برا ماست برنامه ای که میخواد میتونه کلیک کنه و بازش کنه صدا هم کم و زیاد میکنه ,میتونه  play,pause بزنه بازی هایی که با موس هست انجام میده   کار با موبایلم کاملا بلده ...
13 مرداد 1392

عکسهای چهار ماهگی تا دو سالگی

                                چند روز بعد از تولد یک سالگیت رفتیم قشم زمستون بود همون شب باد میومد هواهم سرد بود       اینجا تازه راه افتاده بودی   امیرحسین پسر عمه متین شهریور 91رفتیم شیراز داشتی کباب ترکی میخوردی        تقریبا 20ماهه بودی که علاقه زیادی به کتابهای بزرگ و کتاب نکات ایمنی درباره گاز داشتی همه صفحه کتاب عکس ...
13 مرداد 1392